مهارتهای سخت (تواناییهای قابل یادگیری و قابل اندازهگیری است، مانند: نوشتن، ریاضی یا توانایی استفاده از برنامه کامپیوتری و یا مانند دانش برنامههای خاص نرم افزاری و غیره)، برای تاثیرگذار بودن طراحان گرافیک امری حیاتی است. با این وجود بسیاری از طراحان، از اهمیت مهارتهای نرم (برقراری ارتباط، خوب گوش دادن، کنار آمدن با دیگران) در حرفه خود غافل هستند.
مهارتهای نرم فقط برای طراحانی که در شرکت کار میکنند نیست. موفقترین طراحان گرافیک مستقل هم دارای مهارتهای نرم قوی هستند.
۱. خلاقیت و نوآوری
هر طراحی براساس الگوهای طراحی ثابت یا کار دیگران، طرحی را میآفریند. اما بهترین طراحان گرافیک ایدههای منحصر بفردی خلق میکنند و میتوانند با روشهای کاملا جدید دیگران را تحت تاثیر قرار دهند و در صنعت تاثیرگذار باشند.
بهترین طراحان گرافیک میتوانند نوآوری بکنند و دیگران را تحت تاثیر خو قرار دهند.
طراحان گرافیک باید برای بهبود توانایی تفکر خلاق و نوآورانه خود تلاش کنند. روش های زیادی برای انجام این کار وجود دارد، از جمله حل مسئله و مشکلات طراحی از زوایای مختلف و گنجاندن تفکر خلاقانه خود در جنبههای مختلف زندگی.

۲. همکاری
برخی از طراحان با کار انفرادی به کار گروهی و همکاری لطمه میزنند. اما توانایی همکاری با دیگران، چه با طراحان دیگر، بازاریابان و یا سهامداران در یک پروژه، یک مهارت حیاتی برای طراحان گرافیک است.
همکاری یک نوع داد و ستد است، و باید مهارتهای ارتباطی خوبی داشته باشین. طراحان تازهکار باید برای کار گروهی تمرین کنند و بازخورد سازنده داشته باشند، همچنین آنها باید مهارتهای عملی خود مانند نحوه استفاده از نرمافزارهای مشارکتی را تقویت کنند.
همکاری میتواند منجر به طراحی های بهتری شود که در واقع نیازهای افرادی را که برای آنها طراحی شده است برطرف کند.
جنبه دیگر طراحی مشترک، کار مستقیم با مخاطب نهایی است. این نوع همکاری میتواند منجر به طراحی های بهتری شود که در واقع نیازهای افرادی را که برای آنها طراحی شده است برطرف کند.

۳. هوش هیجانی
هوش هیجانی (که EQ نیز نامیده میشود)بیش از یک دهه است که به رسمیت شناخته شدهاست. قبل از آن، به ندرت دیده میشد که از آن به عنوان یک مهارت نرم مطلوب یاد شود، زیرا اکثر مردم حتی با این مفهوم آشنا نبودند. هوش هیجانی: “توانایی آگاه بودن، کنترل و بیان احساسات فرد، و رسیدگی به روابط بین فردی”.
هوش هیجانی توانایی آگاه بودن، کنترل، و ابراز احساسات فردی، و روابط بین فردی را به طرز منطقی و همدلانه اداره کردن، است.
چرا این مسئله برای طراحان اینقدر مهم است؟ بیشتر طراحیها به گونهای ایجاد میشوند تا اقناع کننده باشند، این موضوع مستلزم درک خاصی از روانشناسی انسان و انگیزه افراد برای انجام کارها است، که هوش هیجانی ارتباط تنگاتنگی با آن دارد.
علاوه بر تاثیر مستقیم هوش هیجانی بر طراحی، بر چگونگی ارتباط افراد با اعضای تیم، مشتریان و مدیران نیز تاثیر میگذارد. افراد با EQ بالا معمولا کار بهتری با دیگران انجام میدهند و روابط کاری هماهنگتری دارند.

۴. رشد چارچوب ذهنی
“در ذهن افراد آماتور احتمالات زیادی وجود دارد، اما در ذهن افراد متخصص احتمالات کمتری هست.”__سوزوکی
چارچوب ذهنی آماتور داشتن مبنای مهمی برای رشد یک طرز تفکر است. وقتی فکر میکنید از همان ابتدا تمام راهحلهای ممکن برای یک مسئله طراحی را میدانید، ایدههای جدید و خلاقانه را در نظر نمیگیرید.
هنگامی که یک فرد آماتور با مشکلی مواجه میشود، به احتمال زیاد ایدهای به ذهنش میرسد که قبلا آزمایش نشده است.
هنگامی که با یک ذهنیت مبتدی، یا با این ایده که همیشه جایی برای رشد و پیشرفت وجود دارد، با مشکلات مواجه میشوید، به احتمال زیاد ایدهای به ذهنتان میرسد که قبلا آزمایش نشده است، این امر مستقیما خلاقیت و نوآوری شما را تحتتاثیر قرار میدهد.
رشد چارچوب ذهنی به دلیل سرعت تکامل طراحی و تکنولوژی اهمیت دارد. اگر به دنبال رشد و پیشرفت مداوم نباشید در همان الگوها و طراحیهای قدیمی گیر میافتید.

۵. داستانسرایی
داستانسرایی ممکن است به نظر یک مهارت نرم و عجیب برای طراح گرافیک باشد. با این حال، بهترین طرحها اغلب داستانی در دلشان نهفته است که ببینندگان متوجه آن میشوند. حتی فراتر از این، بهترین برندها به طور کامل داستانی خود را تعریف میکنند. یک طراح گرافیک که درک کاملی از اصول داستانسرایی دارد، میتواند طرحهای قویتر و هویتهای برند را بهتر انجام دهد.
داستان طرحها و برندهای تحسین شده را موشکافی کنید، تا ببینید چگونه از داستانسرایی برای گرفتن بازخورد احساسی استفاده میکنند.
با این وجود، بازهم طراحان بر روی جنبههای اشتباه داستانسرایی تمرکز میکنند. طراحان باید روی تحت تاثیر قرار دادن مشتریان تمرکز کنند، نه روی ساختار داستان. یک داستان برند الزاما نیاز به شروع، وسط، و پایان ندارد. چیزی که نیاز دارد این است که باعث شود مشتریان را به روش احساسی تحت تاثیر قرار دهد و به نتیجه دلخواه برسند.

کلام آخر
ارتباطات یک مهارت نرم برای تمام حرفهها است، و این مهارت برای طراحان هم یک امر بسیار حیاتی است. اما از آنجا که طراحی تقریبا حول محور ارتباطات میچرخد، این یک مهارت نرم محسوب نمیشود بلکه پایه و اساس طراحی است.
گرچه مهارتهای نرم مطلوب ممکن است از کارفرمایی به کارفرمای دیگر متفاوت باشد، اما مهارتهایی که در اینجا گنجانده شده است پایه خوبی برای شروع کار هستند. همه آنها را میتوان آموخت، تمرین کرد و بهبود بخشید، تا به یک طراح گرافیک مطلوب تبدیل شوید.
5 soft skills every graphic designer needs for a successful career
[/et_pb_text][/et_pb_column] [/et_pb_row] [/et_pb_section]